آشنایی مامان و بابامآشنایی مامان و بابام، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
آغازعشق مامان بابامآغازعشق مامان بابام، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
یکی شدن مامان بابامیکی شدن مامان بابام، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
پرکشیدن وآسمانی شدنمپرکشیدن وآسمانی شدنم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

به خودم میبالم که نخستین میوه ی عشق مامان مرضیه و بابا حسینم

مامانم میگه هنوز یه فرشته ام توی آسمون خدا اما من...

چند روزی میشه دارم آماده میشم برا اینکه بشم تودلی مامان جونم... شنیدم از روزی که قطعی میشه من برم تو دل مامانم تا زمانیکه صدای قلبم به گوش مامان و بابام برسه و من رسماً تو دل مامانم جا بگیرم 8 تا 9 هفته طول می کشه. الآن تقریبا 24 روز از اون روز میگذره... خدایا شکرت. دیشب مامان جونیم داشت به بابام از دل درد و کمردردی که یکی دوروزه اومده سراغش میگفت. بابایی جونم با عشق و لبخند نازش به مامانی می گفت شاید حامله ای اما مامانیم میگفت نه بابا فرشته من هنوز تو آسموناس. داشت منو می گفت... بی خبر از اینکه من چند روزیه دارم آماده میشم برا اینکه جیق بکشم و بهشون بگم آخرش منم تودلی شدم... نشونه هایی از خودم برا دل مامانی فرستادم هرچند مامان جونی نمی ت...
24 آبان 1394
1